آموزش رانندگی
رانندگی آسان برای همه ی مبتدی ها نویسنده شمیلا سیامکی کارشناس ارشد روان شناسی
مناجات دو شنبه 28 اسفند 1398برچسب:, * * * * * * :: 22:58 :: نويسنده : شمیلا ملکا ذکر تو گویم که تو شایسته حمدی نروم جز به همان ره که توام راهنمایی نظرات (100) اکازیون واقعی دو شنبه 29 مهر 1398برچسب:, * * * * * * :: 23:35 :: نويسنده : شمیلا واقعا اکازیون و استثنائی یک واحد آپارتمان با 90 متر بنای مفید از یک آپارتمان سه طبقه ی دو واحدی با دو تراس بزرگ و پارکینگی به اندازه ی دو ماشین واقع در بلوار گیلان در گلسار رشت برای افرادی که می خواهند در شمال نیز مسکن داشته باشند بدون واسطه و به قیمت بسیار عالی به فروش می رسد . نظرات (3) اولویت شما در نجات افراد چیست ؟ چهار شنبه 27 شهريور 1398برچسب:, * * * * * * :: 1:24 :: نويسنده : شمیلا اگر شما در موقعیت خطر ناکی قرار بگیرید و افرادی را که در خطر هستند بخواهید نجات دهید اول از همه چه کسی و آخر از همه چه کسی را نجات می دهید ؟ پدر تان ----- مادرتان ------- همسرتان -------- برادر تان ---------- خواهر تان ----------- پسرتان ------------ دخترتان ------ خواهر زاده هایتان -------------- برادر زاده هایتان ------------ پدر همسرتان -------------- مادر همسرتان -------------- خواهر همسر تان --------------- برادر همسر تان ------------ خواهر زاده ها ی همستان ------ برادر زاده های همسرتان ------------- افراد غریبه -------------- زنهای زیبای غریبه ------------- دختران زیبا ی غریبه ---------------- پسران جوان غریبه ------------ و .... نظرات (2) هدیه ویژه یک شنبه 27 مرداد 1398برچسب:, * * * * * * :: 13:1 :: نويسنده : شمیلا این وبلاگ در نظر دارد هر سال قبل از عید نوروز یک سکه ربع بهار آزادی به افرادی که دارای شرایط خاصی باشندبه قید قرعه اهدا کند. نظرات (4) مصر چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:, * * * * * * :: 23:16 :: نويسنده : شمیلا در سال 1898 از قبر یک مومیایی مصری به نام " سقاره " وسیله چوبی و بالداری بدست امد که ابتدا باستان شناسان تصور کردند , این وسیله که در قرن دوم قبل از میلاد ساخته شده مجسمه چوبی پرنده مورد علاقه " سقاره " بوده است . اما در سال 1972 زمانی که یک تیم محقق و باستان شناس دیگر از دانشگاه لندن مشغول برسی پرنده چوبی بودند , ناگهان به واقعیتی پی بردند که باور کردنی نبود . ان پرنده چوبی در اندازه های بسیار دقیق ساخته شده بود و از طراحی فوق العاده ایرودینامیکی برخوردار بود است, و این نشان می داد طراحان ان از علوم ایرودینامیکی اطلاع داشتند محققان پی بردند این پرنده چوبین دقیقا مانند طراحی جت های کنکورد بوده و نسبت ها حتی تا سانتی متر به سانتی متر دقیق و مانند نسبت های زوایا و انحناهای یک هواپیمای کنکورد بوده است . باستان شناسان و محققانی که روی این پرنده کار میکردند بلافاصله مدعی شدند که مصریان در دوهزار سال پیش تر بر اساس فیزیک پرنده ها درصدد ساختن اولین هواپیما برامده بودند نظرات (0) خدایان چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:, * * * * * * :: 23:14 :: نويسنده : شمیلا و آن گاه خدایان از آسمان آمدند و از ما جایی برای نشستن می خواستند. به قومم وعده دادند که بناهایی بسازید تا بتوانیم بر روی آن فرود آییم و ما دوباره بر می گردیم، همان هنگام که بنا ساخته شد و این قوم را با خود می بریم و برای رسیدن به اهدافشان، به آن قوم علم ریاضیات و نجوم بخشید. و در روز موعود آنها برگشتند و هزاران نفر از اقوامم را بردند و من می دانم نظرات (0) عجایب معماری چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:, * * * * * * :: 19:39 :: نويسنده : شمیلا کورال کسل " به معنا ی" قصر مر جانی " واقع در ناحیه " هومستد " در فلوریدای آمریکا یکی از حیرت انگیز ترین ساختمان هایی است که تا بحال ساخته شده است. این قصر از لحاظ هنری قابل قیاس با بناهای تاریخی و معروفی همچون معابد یونان قدیم و حتی اهرام ثلاثه می باشد. این بنا ساختمانی تحسین برانگیز و اسرار آمیز است زیرا تمامی ساختمان توسط تنها یک نفر به نام " ادوارد لیدز کالنین " که مردی با 150 سانتی متر قد و 45 کیلو گرم وزن از مهاجران آمریکای لاتین بوده ساخته شده است. ادوارد تمام مصالح قصر را به تنهایی جمع آوری کرده به آنها فرم داده و به محل احداث قصر آورده است. خیلی ها خانه خود را به تنهایی ساخته اند ولی عظمت قصر ادوارد در نوع خودش بی نظیر است. او برای بنای خانه خود، از قطعات عظیم الجثه صخره های مرجانی استفاده کرده است. برخی از این قطعات وزنی برابر 30 تن را دارند. چطور ممکن است بدون کمک کسی و یا استفاده از ماشین آلات مدرن این قصر ساخته شود .؟! در سال 1920 این صخره های غول پیکر چگونه از سواحل به محل قصر برده شده است؟ اینها گوشه ای از راز قصر مر جانی میباشد. او چطور این کار را کرده است؟ بنا به تخمین کارشناسان هزار تن صخره مرجانی برای بنای دیوارها و برج های قصر بکار رفته و صد تن دیگر نیز برای مبلمان تراشیده شده آن ، مورد استفاده قرار گرفته است. ستون هرمی شکل این قصر 28 تن وزن دارد. دیوار اطراف قصر که ارتفاع آن به 240 سانتی متر می رسد از بلوک های بزرگ مرجانی به وزن چندین تن ساخته شده است. هلال ماه سنگی درون حیاط به ارتفاع شش متر است ، یک دروازه متحرک 9 تنی که با تماس انگشت بازمیشود در دیوار شرقی قصر تعبیه شده است، و عظیم ترین قطعه مرجانی حدود 35 تن وزن دارد. « ادوارد لیدز کالنین» برای ساختن این قصر بیست سال به تنهایی زحمت کشید ( از 1920 تا 1940 ) ولی هیچکس او را در طول این سالها در حال انجام کار ندید. او ابتدا نام قصر خود را « پارک دروازه سنگی » گذاشته بود. مردم می گویند وقتی نامزد ادوارد او را ترک کرد و دیگر قبول نکرد که با او ازدواج کند، ادوارد تصمیم گرفت این قصر را به تنهایی بسازد. او چند سال به ایالت های مختلف آمریکا سفر کرد و در آخر به خاطر بدست آوردن سلامتی شهر کالیفرنیا را انتخاب نمود زیرا او مبتلا به سل بود. او در سال 1920 احداث خانه خود را آغاز نمود. این درب متحرک بیش از 9 تن وزن دارد و به راحتی میتوان انرا باز و بسته کرد هیچ کس او را در حال انجام کار ندید. این مرد مرموز اغلب شبها و زیر نور فانوس کار می کرد، به همین خاطر هیچ شاهدی ندید که این مرد نحیف جثه چطور سنگهای عظیم را حمل می کند. تنها وقتی قطعات به «هومستد» منتقل می شد او از کامیون کرایه ای استفاده می کرد و صخره ها را به آن طرف میبرد ولی هیچ کس ندید چه کسی این قطعات را روی کامیون می گذاشت یا از روی آن بر میداشت. داستان عجیب و غریبی در مورد این قصر و احداث آن بر سر زبانهاست, چند تن از همسایگان ادوارد یواشکی دیده اند که چطور کالنین سنگها را بلند می کرد. او دستش را روی آنها می گذاشت و آوازی می خواند، سپس صخره ها خود بخود از جا بلند و در هوا شناور می شدند . در شماره ای از « مجله فیت » چاپ کالیفرنیا نوشته بود: یک شب چند نوجوان - جاسوسی ادوارد را می کردند، آنها گفتند دیده اند که او صخره ها را مثل بادکنک در هوا بلند می کند ولی هیچ کدام موضوع را جدی نگرفتند ، چون فکر می کردند که حقه ای در کار است. دانشمندان می گویند احتمالآ لیدز کالنین به گونه ای راز « رشته های زمینی » که نوعی خطوط انرژی نامرئی در اطراف زمین هستند و قدرت « تلوریم » در آنها متمرکز می باشد را کشف کرده است و با استفاده از قدرت نامرئی زمین آن صخره های بزرگ را بلند کرده است. نظرات (0) " مردی که دوبار زندگی کرد " چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:, * * * * * * :: 19:36 :: نويسنده : شمیلا " شیخ طبرسی " انسانی بوده که دوبار زندگی کرده . طبق روایات مختلف شیعه و اهل سنت , شیخ طبرسی بدون هیچ ناراحتی و بیماری دارفانی را وداع گفت . تمامی شاگردان و اهل بیتش گریان و با دلی اکنده از درد او را به گورستان برده و پس از غسل و نماز جنازه اش را بخاک سپردند. شب همان روزی که وی را دفن کرده بودند, یکی از شاگردان در خواب شیخ را دید که استمداد کمک میکند . در خواب شیخ از او خواست که سریعا به نزد سایر طلاب رفته و به انها بگوید که شیخ زنده است...و او نیز چنین کرد . شاگردان همگی به سر قبر شیخ رفته و صدای ناله ای را از درون گور شنیدند . انها شروع به کاویدن نموده و زمانی که خاکها را از روی شیخ برداشتند, وی را زنده و کاملا سالم یافتند!! به روایت " الصادق الموت " یکی از کتابهای اهل سنت است. نظرات (1) " مردی که حلق اویز نشد " چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:, * * * * * * :: 19:33 :: نويسنده : شمیلا " ویل پرویس " کشاورز جوان در روی سکوی اعدام خودش را راست کرد . دستهای او از پشت سرش بسته شده بودند,حتی مچ هایش نیز طناب پیچی شده بودند . او رو به جمعیت حاضر در میدان " کورت هاوز " در شهر کلمبیا واقع در ایالت " می سی سی پی " نگریست و گفت : من بیگناهم و " ويل باکلی " را نکشته ام . اشخاص در بین شما هستند که اگر بخواهند میتوانند مرا نجات دهند .! کلانتر سرپوش سیاه رنگی را بر سر " پرویس " گذاشت و حلقه دورگردن او را محکم کرد . وقتی دریچه زیر پای او باز شد و بدنش اویزان گشت, جمعیت غريوی از تعجب سر دادند . هفتم فوريه سال 1974 بود و همه فکر میکردند که این پایان عمر " ويل پرويس " بیست و يکساله است... ولی ناگهان اه از نهاد جمعيت برخاست.... چون حلقه طناب دار ازادانه در هوا میرقصيد و " ويل پرويس " از سکو به روی زمين افتاده بود و با وجودی که دست و پايش بسته و سرش پوشيده بود ولی هنوز نفس ميکشيد .!! او بعدها گفت : صدای باز شدن دريچه را شنيدم, بعد پائين افتادم و از هوش رفتم . وقتی مجددا به هوش امدم کسی مرا گرفته و گفت : فکر میکنم باید باز از نو شروع کنیم !! دو نفر معاون کلانتر مجددا او را از پله های سکوی اعدام به بالا کشیدند تا دار بزنند . وقتی حلقه دار دور گردن او افتاد پدر روحانی " سیبلی " عضو کلیسای " متوديست " کلمبیا – به روی سکو پرید و گفت : مردم با ایمان دست پروردگار در این کار دخالت داشت . ایا میتوان اجازه داد که " ویل پرويس " را دوباره دار بکشند ؟! مردم فریاد زدند – نه هرگز . انها که شاهد یک معجزه بودند, دست دعا به سوی خداوند دراز نمودند . کلانتر که فهمیده بود اگر دوباره دست بکار شود, جمعیت هجوم اورده و مانع کارش خواهند شد, " ویل پرويس " را به زندان برگرداند . بنظر میرسید که یک معجزه در نجات" ویل پرويس " دخالت داشته است ! چون حلقه که با گره مخصوص به دور گردن یک مجرم انداخته شده باشد, محال است که در موقع سقوط یک فرد بخودی خود باز شود.... از سوئی نیز کلانتر باور داشت که " ویل پرويس " گناهکار است و می بایست حتما اعدام شود برای همین نیز تمام سعی خود را کرده بود تا حکم دادگاه به اجرا در اورد...ولی.. برخلاف همگان, این موضوع مورد قبول فرماندار قرار نگرفت و برای همین دوباره دستور اجرای حکم اعدام را صادر کرد.! افکار عمومی شدیدا بر علیه این دستور تحریک شده بود و مقامات نیز که متوجه این امر شده بودند لطفی کردند و " ویل پرويس " را از زندان مستحکم کلمبیا به زندان محلی زادگاه وی منتقل نمودند تا اخرین روزهای حیاتش در جوار اشنایان خويش باشد . " ویل پرويس " دوستان زیادی داشت . چند روز قبل از اجرای حکم اعدام دوم یک عده وارد زندان شدند و او را ازاد کردند . هیچکس از این عمل تعجب زده نشد , من الجمله مقامات. " ویل پرويس" بعد از فرار در خفا به سر برد و علیرغم جوایز وسوسه انگیز پیشنهاد شده توسط فرماندار خشمگین هرگز بازگردانده نشد . پس از مدتی فرماندار جدیدی منصوب شد و او حکم را از اعدام به حبس ابد تخفیف داد . .. " ویل پرويس " خود را تسلیم کرد . مردم هنوز او را فراموش نکرده بودند و هنوز فکر میکردند خداوند رای هیت منصفه را مردود کرده است .. هزاران نفر طوماری را برای ازادی او امضاء نموده و در نتیجه " ویل پرويس " پس از تحمل یک حبس بیست و دو ماه بخشوده شد . وی با کمک دوستان یک مزرعه کوچک خریداری کرد و با دختر یک واعظ کلیسا ازدواج نمود و صاحب یازده فرزند شد . در سن چهل و هفت سالگی , او معجزه دیگری را شاهد بود, " جوبيرد " یکی از همشهری های وی – در بستر مرگ به جنايتی که به گردن " ویل پرويس " انداخته بود اعتراف نمود . همچنین نامبرده اعتراف کرد که بهمراهی یک عضو دیگر باند تبهکاران " ويلی باکلی" را با تير به قتل رسانده بودند . " ویل پرويس " می گفت : ان روز که من پای چوبه دار رفتم, خداوند صدای مرا شنید و نجاتم داد.. چونکه واقعا بیگناه بودم .!

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





جمعه 17 آبان 1392برچسب:, :: 23:33 :: نويسنده : شمیلا سیامکی

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید. استفاده از مطالب وب بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد. متشکرم . شمیلا سیامکی روان شناس
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آموزش رانندگی و آدرس shamila-siyamaki.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 73
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 84
بازدید ماه : 263
بازدید کل : 380149
تعداد مطالب : 163
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1